آبان

آبان

به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است بکش به غمزه که اینش سزای خویشتن است
آبان

آبان

به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است بکش به غمزه که اینش سزای خویشتن است

زندگی

راجع به شاگردم تا حالا حرف نزدم ، اولین شاگردم که اومده بود شنا یاد بگیره ، بشدت ترس از آب داشت ( البته به قول بعضی دوستان داشت ادا در میاورد ) و خیلی هم نا منظم میومد ، من مجبور بودم درسای جلسه قبلو هر بار تکرار کنم تا یادش بیاد ، بعد رفته بود پیش مدیر استخر گفته بود من بهش خوب آموزش نمیدم و اینکه اون میخواسته شنای کرال سینه یاد بگیره ! و من بهش کرال پشت یاد دادم  بعضی آدما اینجورین ، همیشه غر میزنن و هیچ وقت بلند نمیشن ، همیشه باید یکی دیگه باشه که تقصیرا بیفته گردن اون ، دلم براش میسوزه ، چطور میتونه از زندگیش لذت ببره وقتی نمیتونه با تمام وجود زندگی کنه ؟

پ ن1 : استخر دوباره تعطیل شد  آب کل دهکده المپیک (مجموعه ورزشی شهرمونه) به علت بدهی قطع شده!!!!! هر چند دکتر بهم گفته تا شنبه که میرم برای شستشوی گوشم توی استخر نرم

پ ن 2: دارم داروهامو مرتب میخورم ! به چه قشنگی

پ ن 3: احتمالن 25 ام برم تهران ، هیچی درس نخوندم  و دکترم باید برم حتمن

نظرات 2 + ارسال نظر
مجتبی پنج‌شنبه 13 آبان 1395 ساعت 21:07

شب بخیر

مجتبی پنج‌شنبه 13 آبان 1395 ساعت 11:30 http://m-z2016.blogsky.com/

سلام ارزوی سلامت برای شما دارم . سعی بکن گوش زیاد نشوری چون گوش عادت میکنه همش باید بشوری

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد