آبان

آبان

به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است بکش به غمزه که اینش سزای خویشتن است
آبان

آبان

به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است بکش به غمزه که اینش سزای خویشتن است

من و RA

دیروز داشتم به این فکر می کردم که قرار بود تو این وبلاگ از وضعیت سلامتیم و مشکلاتم با RA بگم ولی خیلی وقته چیزی ننوشتم ، راستش از آخرین باری که رفتم دکتر حالم خیلی خوبه تقریبن هیچ دردی ندارم غیر از دستام که چند روزه خیلی درد میکنه ، مچ دست راستم و انگشت هام خیلی درد دارن ، مخصوصن صبح ها ، دوست ندارم مچ بند استفاده کنم ، روز اولی که مچ بند زدم یکی از همکارام گفت تو چرا همیشه یه جاییت مشکل داره !!!!! من اینجوری نیستم  ولی بهرحال ترجیح میدم دردشو تحمل کنم ، چند روزیه عصبی هستم شاید درد باعثش شده ، ولی مدام دلم میخواد حرف بزنم ، دلم یه رابطه میخواد ، دلم برای دوست داشتن تنگ شده . امروز "لالالند" دیدم ، بیشتر هواییم کرد...

نظرات 1 + ارسال نظر
زیزا دوشنبه 25 بهمن 1395 ساعت 12:26 http://zizaa.blogsky.com/

انشاءالله موفق باشید

شما هم همینطور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد