حقیقت دور تر و دسترس نا پذیر تر از اون چیزیه که به نظر میاد ، چند درصد از کارهایی که انجام میدم برای لذت بردن محض از اون کاره ؟! آیا وقتی درس میخونم ، کار میکنم ، کوهنوردی میکنم ، شنا میکنم ، سعی میکنم آلمانی یاد بگیرم ، کتاب میخونم ، فیلم میبینم ، دوست پیدا میکنم و یا حتا همینکه این مطالبو مینویسم ، تنها به دنبال انجام دادن صرف اون کار هستم یا اینکه دارم جلب توجه می کنم ؟ همه ی این کار ها رو برای هدف دیگه ای انجام میدم ؟!!!!! دیشب یکی از دوستانم در جواب شوخی من که گفتم از پسری که چند دقیقه قبل دیدم خوشم اومد ، گفت " تو به همه چشم داری "!!! من دوست دارم رابطه داشته باشم ولی واقعن انقدر میخوامش که انگیزه و هدف همه ی کارهایی که میکنم همین باشه ؟!!! آیا وقتی شنا میکنم دارم به این فکر میکنم که بتونم ازش در معرفی خودم به دیگران استفاده کنم تا دیگران تحسینم کنن ؟ یا وقتی دوست پیدا میکنم میخوام بگم آدم اجتماعی هستم ؟ یا وقتی مینویسم میخوام نشون بدم که باهوشم ؟ آیا من برای خودم کافی نیستم ؟ هنوز از اینکه دیگران منو بپذیرن میترسم ؟ ! دارم فکر میکنم که واقعن من چه تجربه ای داشتم که باعث شده انقدر از حس طرد شدن داشته باشم ؟! چیزی یادم نمیاد . ولی دلم میخواد رها باشم ...