نمیدونم کشتمش یا نه ، نمیدونستم باید چه کار کنم ، انقدر سریع اومد جلوی ماشین که قدرت انتخاب و تصمیم گیریم رو از دست دادم . یه گربه ی کوچولوئه سفید ، حتا توقف نکردم ببینم رد شد یا بهش خوردم ، همیشه از خودم میپرسیدم چرا راننده ای که به کسی زده فرار میکنه ؟ اگه واسته و کمکش کنه چی میشه . من ترسیده بودم ، خیلی ترسیده بودم . حتا خجالت میکشم به کسی بگم . به دوست پسرم گفتم ( همونکه صد ساله میخوام ازش جدا بشم) اون میگه نزدی ، میگه اگه زده بودی متوجه صداش میشدی . ولی گربه ی خیلی کوچولویی بود. میترسم برم اونجا .میترسم با کاری که کردم مواجه بشم . کاش زنده باشه .
عکس دید ی من ماشین بردم رو جدول ؟
آره
سلام صبح بخیر حالا اشکال نداره ولی بیشتر مواظب باش / حول نشو برو وبلاگ من ببین ببین با ماشین رفتم رو جدول
فکرش از سرم بیرون نمیره ، عذاب وجدان دارم