آبان

آبان

به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است بکش به غمزه که اینش سزای خویشتن است
آبان

آبان

به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است بکش به غمزه که اینش سزای خویشتن است

آرامش

نمیدونم چرا انقدر احساساتم متزلزل شده ، امروز انقدر خوبم که دلم نمیخواد از گریه های دیروزم بنویسم .فعلن بهتره فقط خوب باشم . دیشب یه قرص سلکگسیب خوردم ولی با این حال پاهام درد میکنه و خشکه ، راستی خبر بد اینکه دوباره فکم درد گرفته و باز نمیشه. امروز مطمئنم که خوب میشم . دیشب یه شصت بندم خریدم بخاطر درد شصتم . امیدوارم بتونم از یه دکتری نوبت بگیرم . هیچکدوم تلفن جواب نمیدن . اوایل مهر قراره برم تهران . هفته ی پیش نرفتم پیش مشاورم ، شاید دیگه نرم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد